معنی فارسی sense organ
B1اندام حسی، هر یک از اعضای بدن که به حواس مختلف مانند دید، شنوایی و لامسه مربوط میشود.
Biological structures that provide sensory input; such as eyes for vision and ears for hearing.
- noun
noun
معنی(noun):
An organic sensor.
example
معنی(example):
چشمها یک اندام حسی هستند که به ما کمک میکنند ببینیم.
مثال:
The eyes are a sense organ that helps us see.
معنی(example):
گوشها یک اندام حسی دیگر هستند که به ما اجازه میدهند صداها را بشنویم.
مثال:
The ears are another sense organ that allows us to hear sounds.
معنی فارسی کلمه sense organ
:
اندام حسی، هر یک از اعضای بدن که به حواس مختلف مانند دید، شنوایی و لامسه مربوط میشود.