معنی فارسی sensus

B2

سنسوس، برداشت یا تجربه حسی به ویژه در زمینه‌های فلسفی یا قانونی.

A term referring to perception, especially in a philosophical or legal context.

example
معنی(example):

معنای قانونی موضوع سخت بود که تفسیر شود.

مثال:

The legal sensus of the issue was difficult to interpret.

معنی(example):

در فلسفه، سنسوس به درک یا تجربه حسی اشاره دارد.

مثال:

In philosophy, sensus refers to the perception or sensory experience.

معنی فارسی کلمه sensus

: معنی sensus به فارسی

سنسوس، برداشت یا تجربه حسی به ویژه در زمینه‌های فلسفی یا قانونی.