معنی فارسی sententially
B2به طور جملهای، به شکلی که جملات به وضوح بیان و سازماندهی شوند.
In a manner that relates to or is structured in sentences.
- ADVERB
example
معنی(example):
استدلالها به صورت جملهای سازمانیافته شدند تا وضوح را افزایش دهند.
مثال:
The arguments were organized sententially to enhance clarity.
معنی(example):
در تحلیل، دادهها به صورت جملهای ارائه شدند تا درک را تسهیل کنند.
مثال:
In the analysis, data was presented sententially to aid understanding.
معنی فارسی کلمه sententially
:
به طور جملهای، به شکلی که جملات به وضوح بیان و سازماندهی شوند.