معنی فارسی serenely

B1

به شکل ساکت و آرام، بدون هیچ گونه نگرانی.

In a calm, peaceful, and untroubled manner.

adverb
معنی(adverb):

In a serene manner.

example
معنی(example):

او به آرامی لبخند زد، بدون اینکه تحت تأثیر هرج و مرج اطرافش باشد.

مثال:

He smiled serenely, unaffected by the chaos around him.

معنی(example):

او موقعیت را با آرامش مدیریت کرد و تحت فشار آرام ماند.

مثال:

She handled the situation serenely, staying calm under pressure.

معنی فارسی کلمه serenely

: معنی serenely به فارسی

به شکل ساکت و آرام، بدون هیچ گونه نگرانی.