معنی فارسی serfdom

B1

سرخ‌داری، نظام اجتماعی و اقتصادی که در آن کارگران وابسته به زمینی خاص بودند و آزادی کامل نداشتند.

The state of being a serf; a socio-economic system prevalent in medieval Europe.

noun
معنی(noun):

The state of being a serf.

معنی(noun):

The feudal system that includes serfs.

example
معنی(example):

سرخ‌داری یک عمل رایج در اروپا در دوران قرون وسطی بود.

مثال:

Serfdom was a common practice in medieval Europe.

معنی(example):

زوال سرخ‌داری ساختار اجتماعی بسیاری از کشورها را تغییر داد.

مثال:

The decline of serfdom changed the social structure of many countries.

معنی فارسی کلمه serfdom

: معنی serfdom به فارسی

سرخ‌داری، نظام اجتماعی و اقتصادی که در آن کارگران وابسته به زمینی خاص بودند و آزادی کامل نداشتند.