معنی فارسی seriform

B1

اشیایی که به صورت یا شکلی شبیه به سر دارند.

Resembling or having the shape of a head.

example
معنی(example):

پرنده ساختاری سریفورم داشت که شبیه به دمی بلند بود.

مثال:

The bird had a seriform structure resembling a long tail.

معنی(example):

شکل سریفورم برگ‌های گیاه به ظاهر منحصر به فرد آن کمک کرد.

مثال:

The seriform shape of the plant's leaves contributed to its unique appearance.

معنی فارسی کلمه seriform

: معنی seriform به فارسی

اشیایی که به صورت یا شکلی شبیه به سر دارند.