معنی فارسی sermonless
B1عدم وجود سخنرانی مذهبی یا معنوی در یک جلسه.
A state of being without a sermon, often allowing open discussion.
- OTHER
example
معنی(example):
مراسم متشکل از جمعیت بدون سخنرانی برگذار شد.
مثال:
The congregation gathered for a sermonless meeting.
معنی(example):
در خدمت بدون سخنرانی، اعضا به طور آزاد افکار خود را به اشتراک میگذارند.
مثال:
In a sermonless service, members share their thoughts openly.
معنی فارسی کلمه sermonless
:
عدم وجود سخنرانی مذهبی یا معنوی در یک جلسه.