معنی فارسی serra
B2نکتهای که به دندانههای مشخص در لبه یکی از ابزارها اشاره دارد.
A term referring to a saw or blade with a serrated edge.
- NOUN
example
معنی(example):
لبه دندانهدار چاقو برش را آسانتر میکند.
مثال:
The serrated edge of the knife makes cutting easier.
معنی(example):
این اره دندانههایی برای برش مواد سخت دارد.
مثال:
The saw has a serrature for cutting through tough materials.
معنی فارسی کلمه serra
:
نکتهای که به دندانههای مشخص در لبه یکی از ابزارها اشاره دارد.