معنی فارسی service stations
B1پمپ بنزین، مکانی برای پرکردن سوخت خودرو و ارائه خدمات جانبی مثل غذا و استراحت.
Facilities that provide fuel and services for vehicles, often including shops and rest areas.
- noun
noun
معنی(noun):
A filling station, gas station or petrol station; a facility selling fuel for road motor vehicles
معنی(noun):
A service area
example
معنی(example):
ما در یک پمپ بنزین توقف کردیم تا سوخت بزنیم.
مثال:
We stopped at a service station to refuel.
معنی(example):
پمپ بنزین برای مسافران غذا و مناطق استراحت ارائه می‌دهد.
مثال:
The service station offers food and rest areas for travelers.
معنی فارسی کلمه service stations
:
پمپ بنزین، مکانی برای پرکردن سوخت خودرو و ارائه خدمات جانبی مثل غذا و استراحت.
