معنی فارسی sesquiquartile

B1

یک نوع مقیاس آماری که داده‌ها را به چهار بخش تقسیم می‌کند.

A statistical measure that divides data into four parts.

example
معنی(example):

برای تجزیه و تحلیل عملکرد، سنجش فصل سه‌ماهه محاسبه شد.

مثال:

The sesquiquartile of the data set was calculated to analyze performance.

معنی(example):

او در دامنه سنجش فصل سه‌ماهه نتایج آزمون قرار گرفت.

مثال:

He fell into the sesquiquartile range of test results.

معنی فارسی کلمه sesquiquartile

: معنی sesquiquartile به فارسی

یک نوع مقیاس آماری که داده‌ها را به چهار بخش تقسیم می‌کند.