معنی فارسی sess

B1

به معنی نشستن و بحث کردن در مورد موضوعی خاص است.

To meet or convene, especially for the purpose of discussion.

noun
معنی(noun):

A tax; an assessment.

verb
معنی(verb):

To lay a tax upon; to assess.

example
معنی(example):

آنها بعد از نهار با همکارانشان جلسه خواهند داشت.

مثال:

They will sess with their colleagues after lunch.

معنی(example):

گروه تصمیم گرفت درباره پروژه آینده جلسه داشته باشد.

مثال:

The group decided to sess about the upcoming project.

معنی فارسی کلمه sess

: معنی sess به فارسی

به معنی نشستن و بحث کردن در مورد موضوعی خاص است.