معنی فارسی set by
B2تنظیم کردن یا تعیین کردن چیزی به منظور پیروی.
To establish or determine something.
- verb
verb
معنی(verb):
To save or put aside
example
معنی(example):
قوانین توسط کمیته برای همه تنظیم شده است.
مثال:
The rules were set by the committee for everyone to follow.
معنی(example):
آنها یک کد رفتاری برای سازمان تعیین کردند.
مثال:
They set by a code of conduct for the organization.
معنی فارسی کلمه set by
:
تنظیم کردن یا تعیین کردن چیزی به منظور پیروی.