معنی فارسی set the stage for
B2ایجاد زمینه یا شرایط لازم برای وقوع یک رویداد یا نتیجه خاص، به معنای مهیا کردن شرایط مناسب.
To create the necessary conditions or environment for a particular event or outcome to occur.
- IDIOM
example
معنی(example):
اصلاحات زمینه را برای رشد اقتصادی آینده فراهم کردند.
مثال:
The reforms set the stage for future economic growth.
معنی(example):
معرفی فناوری جدید زمینه را برای نوآوری فراهم کرد.
مثال:
The introduction of new technology set the stage for innovation.
معنی فارسی کلمه set the stage for
:
ایجاد زمینه یا شرایط لازم برای وقوع یک رویداد یا نتیجه خاص، به معنای مهیا کردن شرایط مناسب.