معنی فارسی settle one's affairs
B1ساماندهی امور خود، به معنای برنامهریزی و مدیریت مسئولیتهای شخصی و مالی قبل از وقوع تغییرات یا شرایط ناخواسته است.
To organize personal, financial, or legal matters in preparation for potential changes or emergencies.
- verb
verb
معنی(verb):
To prepare for the end of, or a radical change in, one's life.
مثال:
"What did the test say, Doc?" / "I think it's time for you to be putting your affairs in order."
example
معنی(example):
او میخواست قبل از سفر امور خود را ساماندهی کند.
مثال:
She wanted to settle her affairs before traveling.
معنی(example):
سازماندهی امور شخصی در صورت بروز اضطراری مهم است.
مثال:
It's important to settle one's affairs in case of an emergency.
معنی فارسی کلمه settle one's affairs
:ساماندهی امور خود، به معنای برنامهریزی و مدیریت مسئولیتهای شخصی و مالی قبل از وقوع تغییرات یا شرایط ناخواسته است.