معنی فارسی seven-day
B1مدت زمان یا دورهای که شامل هفت روز است.
A period of seven consecutive days.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به یک سفر هفت روزه به کوهها رفت.
مثال:
She went on a seven-day trip to the mountains.
معنی(example):
آنها با ارائهدهنده خدمات یک قرارداد هفت روزه امضا کردند.
مثال:
They signed a seven-day contract with the service provider.
معنی فارسی کلمه seven-day
:
مدت زمان یا دورهای که شامل هفت روز است.