معنی فارسی sevenpenny

B1

هفت پنی، مرتبط با چیزی که هزینه‌اش هفت پنی باشد.

Refers to something that costs seven pennies.

example
معنی(example):

او یک کالای هفت پنی از فروشگاه خرید.

مثال:

She bought a sevenpenny item from the store.

معنی(example):

او برای کالاهای هفت پنی پرداخت کرد.

مثال:

He paid for the sevenpenny goods.

معنی فارسی کلمه sevenpenny

: معنی sevenpenny به فارسی

هفت پنی، مرتبط با چیزی که هزینه‌اش هفت پنی باشد.