معنی فارسی severance
B2 /ˈsɛv.ɜː(ɹ)n̩s/جدایی: عمل جدا شدن یا پایان دادن به یک رابطه یا وضعیت.
The action of ending a connection or relationship.
- noun
noun
معنی(noun):
The act of severing or the state of being severed.
معنی(noun):
A separation.
معنی(noun):
A severance payment.
example
معنی(example):
او پس از از دست دادن شغلش، حق بیمه پایان خدمت دریافت کرد.
مثال:
He received severance pay after losing his job.
معنی(example):
جدایی آنها از همکاری به خوبی صورت گرفت.
مثال:
The severance of their partnership was amicable.
معنی فارسی کلمه severance
:
جدایی: عمل جدا شدن یا پایان دادن به یک رابطه یا وضعیت.