معنی فارسی sezzed
B1زمانی که فرد چیزی را به سرعت و قاطعیت به دست میآورد.
Past tense of seize; to have taken hold or seized something.
- VERB
example
معنی(example):
او لحظه را به دست گرفت و شانس را امتحان کرد.
مثال:
He sezzed the moment and took the chance.
معنی(example):
او آخرین قطعه پای را گرفت.
مثال:
She sezzed the last piece of pie.
معنی فارسی کلمه sezzed
:
زمانی که فرد چیزی را به سرعت و قاطعیت به دست میآورد.