معنی فارسی shackos
B1اشیاء یا نمادهایی که به زنجیرها و محدودیتها مربوطند.
Objects or symbols associated with shackles or constraints.
- NOUN
example
معنی(example):
شاکوها در موزه واقعیات سخت زندانی شدن را به تصویر کشیدند.
مثال:
The shackos in the museum illustrated the harsh realities of imprisonment.
معنی(example):
آنها دریافتند که شاکوها بسیار سنگین و ناامن هستند.
مثال:
They found the shackos to be quite heavy and uncomfortable.
معنی فارسی کلمه shackos
:
اشیاء یا نمادهایی که به زنجیرها و محدودیتها مربوطند.