معنی فارسی shaftment

B1

مدت زمان مرتبط با شفت، به ویژه در پروژه‌های مهندسی یا ساختمانی.

The period related to a shaft, particularly in engineering or construction projects.

example
معنی(example):

مدت زمان شفت در پروژه چندین هفته طول کشید.

مثال:

The shaftment of the project lasted several weeks.

معنی(example):

تیم شفت را طبق برنامه زمانبندی شده تکمیل کرد.

مثال:

The team completed the shaftment on schedule.

معنی فارسی کلمه shaftment

: معنی shaftment به فارسی

مدت زمان مرتبط با شفت، به ویژه در پروژه‌های مهندسی یا ساختمانی.