معنی فارسی shakeress
B1زنی که در مراسمهای شیکرها و فرهنگهای وابسته به آن شرکت میکند.
A female participant in the rituals and cultures of shakers.
- NOUN
example
معنی(example):
شیکرست گروه را در اجرای رقص هدایت کرد.
مثال:
The shakeress led the group in their dance performance.
معنی(example):
به عنوان یک شیکرست، او به خاطر مهارتها و هنر خود تحسین میشد.
مثال:
As a shakeress, she was admired for her skills and artistry.
معنی فارسی کلمه shakeress
:
زنی که در مراسمهای شیکرها و فرهنگهای وابسته به آن شرکت میکند.