معنی فارسی shammy
B1شامو، پارچهای نرم و جاذب که برای تمیز کردن و خشک کردن سطوح استفاده میشود.
A soft, absorbent cloth used for cleaning and drying surfaces.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
Chamois leather.
معنی(noun):
A cloth made of this leather.
verb
معنی(verb):
To clean with a chamois leather cloth.
example
معنی(example):
او از شامو برای تمیز کردن شیشههای ماشین استفاده کرد.
مثال:
He used a shammy to clean the car's windows.
معنی(example):
شامو برای خشک کردن اشیا بدون اینکه لکهای بگذارد عالی است.
مثال:
A shammy is great for drying things without leaving streaks.
معنی فارسی کلمه shammy
:
شامو، پارچهای نرم و جاذب که برای تمیز کردن و خشک کردن سطوح استفاده میشود.