معنی فارسی sharding

B2

شاردینگ، به معنی تقسیم دیتابیس به بخش‌های کوچکتر برای مدیریت بهتر است.

Sharding is the practice of partitioning a database into smaller, more manageable pieces for optimization.

example
معنی(example):

آنها در حال پیاده‌سازی شاردینگ برای افزایش مقیاس‌پذیری هستند.

مثال:

They are implementing sharding to enhance scalability.

معنی(example):

شاردینگ در مدیریت مجموعه‌های داده بزرگ به طور کارآمد کمک می‌کند.

مثال:

Sharding helps manage large datasets efficiently.

معنی فارسی کلمه sharding

: معنی sharding به فارسی

شاردینگ، به معنی تقسیم دیتابیس به بخش‌های کوچکتر برای مدیریت بهتر است.