معنی فارسی sharklike
B1شبیه کوسه، به معنای ویژگی یا ظاهری که با کوسه همخوانی دارد.
Resembling a shark in appearance or behavior.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این موجود ظاهری شبیه کوسه داشت.
مثال:
The creature had a sharklike appearance.
معنی(example):
رفتار تهاجمی او از نظر طبیعت شبیه کوسه بود.
مثال:
His aggressive behavior was sharklike in nature.
معنی فارسی کلمه sharklike
:
شبیه کوسه، به معنای ویژگی یا ظاهری که با کوسه همخوانی دارد.