معنی فارسی sharp-sighted
B2تیزبین، به معنای داشتن بینایی یا درک بسیار خوب و دقیق از محیط اطراف.
Having keen vision or insight; able to perceive things quickly and accurately.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جغد تیزبین موش را از دور دید.
مثال:
The sharp-sighted owl spotted the mouse from afar.
معنی(example):
غریزه تیزبین او به او کمک کرد تا از خطر دوری کند.
مثال:
Her sharp-sighted instincts helped her avoid danger.
معنی فارسی کلمه sharp-sighted
:
تیزبین، به معنای داشتن بینایی یا درک بسیار خوب و دقیق از محیط اطراف.