معنی فارسی shatterable
B1شکستنی، به اشیایی اشاره دارد که ممکن است در اثر ضربه یا فشار بشکنند.
Capable of being broken into pieces.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این شیشه در صورت سقوط شکسته میشود.
مثال:
This glass is shatterable if dropped.
معنی(example):
در اطراف کودکان با اشیاء قابل شکستن احتیاط کنید.
مثال:
Be careful with shatterable items around kids.
معنی فارسی کلمه shatterable
:
شکستنی، به اشیایی اشاره دارد که ممکن است در اثر ضربه یا فشار بشکنند.