معنی فارسی shaws

B2

شال‌ها، پارچه‌های نازکی که معمولاً دور گردن پیچیده می‌شوند و می‌توانند برای تزئین یا گرما استفاده شوند.

Lightweight scarves worn around the neck for warmth or decoration.

noun
معنی(noun):

A thicket; a small wood or grove.

معنی(noun):

The leaves and tops of vegetables, especially potatoes and turnips.

example
معنی(example):

او شال‌هایش را به شیوه‌ای شیک پوشید.

مثال:

He wore his shaws in a stylish way.

معنی(example):

شال‌ها رنگارنگ بودند و به تن پوش او زیبایی می‌افزودند.

مثال:

The shaws were colorful and added flair to his outfit.

معنی فارسی کلمه shaws

: معنی shaws به فارسی

شال‌ها، پارچه‌های نازکی که معمولاً دور گردن پیچیده می‌شوند و می‌توانند برای تزئین یا گرما استفاده شوند.