معنی فارسی sheepbell
B1زنگی که به گردن گوسفند آویزان میشود تا به راحتی گوسفند را پیدا کرد و صدای آن در فضا پیچیده میشود.
A bell attached to the neck of a sheep, used to locate the animal and produces a ringing sound in the environment.
- NOUN
example
معنی(example):
کشاورز یک زنگ گوسفندی را به گردن گوسفند اصلی آویزان کرد.
مثال:
The farmer hung a sheepbell around the neck of the leading sheep.
معنی(example):
شما میتوانستید صدای زنگ گوسفندی را در سرتاسر میدان بشنوید.
مثال:
You could hear the sheepbell ringing across the field.
معنی فارسی کلمه sheepbell
:
زنگی که به گردن گوسفند آویزان میشود تا به راحتی گوسفند را پیدا کرد و صدای آن در فضا پیچیده میشود.