معنی فارسی shelvings
B1مجموعهای از قفسهها که برای نگهداری اشیاء استفاده میشود.
A collection of shelves used for storing items.
- NOUN
example
معنی(example):
فروشگاه بسیاری از قفسهها و شل و ول برای محصولات داشت.
مثال:
The store had many shelves and shelvings for products.
معنی(example):
او چند قفسه جدید برای مجموعهاش درست کرد.
مثال:
He built several new shelvings for his collection.
معنی فارسی کلمه shelvings
:
مجموعهای از قفسهها که برای نگهداری اشیاء استفاده میشود.