معنی فارسی shillyshally
B2شلیشالی کردن به معنای دودلی، تردید و عدم تصمیمگیری بهموقع است.
To be indecisive or to procrastinate; to waste time in hesitation.
- VERB
example
معنی(example):
آنها همواره در مورد برنامههای سفرشان دودل بودند.
مثال:
They kept shillyshallying about their travel plans.
معنی(example):
به جای عمل نکردن، فقط دودل نباشید.
مثال:
Instead of acting, don't just shillyshally.
معنی فارسی کلمه shillyshally
:
شلیشالی کردن به معنای دودلی، تردید و عدم تصمیمگیری بهموقع است.