معنی فارسی shimmey
B1شیمِی کردن، نوعی رقص که در آن بدن به طور افقی و عمودی حرکت میکند.
To dance in a lively manner, often characterized by shaking the hips.
- VERB
example
معنی(example):
او یاد گرفت که چگونه در کلاس رقص شیمِی کند.
مثال:
She learned how to shimmey at the dance class.
معنی(example):
کودکان وقتی که سعی کردند شیمِی کنند، خندهشان گرفت.
مثال:
The children giggled as they attempted to shimmey.
معنی فارسی کلمه shimmey
:
شیمِی کردن، نوعی رقص که در آن بدن به طور افقی و عمودی حرکت میکند.