معنی فارسی shinnied

B1

شینی کردن، بالا رفتن سریع و چابک از یک شئ عمودی، معمولاً با استفاده از پاها.

To climb quickly and skillfully up a vertical object using one's legs.

verb
معنی(verb):

To climb in an awkward manner.

example
معنی(example):

او به شکل شینی به درخت بالا رفت تا کایت خود را بردارد.

مثال:

He shinnied up the tree to retrieve his kite.

معنی(example):

کوه‌نورد به راحتی به دیواره عمودی شینی کرده بود.

مثال:

The climber had shinnied up the vertical wall with ease.

معنی فارسی کلمه shinnied

: معنی shinnied به فارسی

شینی کردن، بالا رفتن سریع و چابک از یک شئ عمودی، معمولاً با استفاده از پاها.