معنی فارسی shipboard
B1کشتی‌نشینی به معنای زندگی یا بودن بر روی کشتی است.
Relating to or situated on a ship.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
The side of a ship.
adjective
معنی(adjective):
Occurring or existing on board a ship.
معنی(adjective):
Casual or ephemeral (e.g. a shipboard romance)
example
معنی(example):
تمام مسافران باید در حالی که بر روی کشتی هستند، جلیقه نجات بپوشند.
مثال:
All passengers must wear life jackets while on shipboard.
معنی(example):
تجربه کشتی‌نشینی واقعاً شگفت‌انگیز بود و شامل وعده‌های غذایی خوشمزه و سرگرمی بود.
مثال:
The shipboard experience was amazing with gourmet meals and entertainment.
معنی فارسی کلمه shipboard
:
کشتی‌نشینی به معنای زندگی یا بودن بر روی کشتی است.
