معنی فارسی shittiness
B1شکایت از کیفیت پایین یا بدی در چیزی.
The state or quality of being exceptionally poor or of low quality.
- NOUN
example
معنی(example):
بدی خدمات تأثیر بدی گذاشت.
مثال:
The shittiness of the service left a bad impression.
معنی(example):
ما مجبور بودیم با بدی آب و هوا در طول سفرمان کنار بیاییم.
مثال:
We had to cope with the shittiness of the weather during our trip.
معنی فارسی کلمه shittiness
:
شکایت از کیفیت پایین یا بدی در چیزی.