معنی فارسی shiva
B1مراسمی برای سوگواری بعد از مرگ که معمولاً برای تسکین خانواده برگزار میشود.
A period of mourning after a death, often involving rituals.
- noun
noun
معنی(noun):
A weeklong period of formal mourning for a close relative.
example
معنی(example):
آنها در سکوت در حین شیوه برای عزیزشان نشسته بودند.
مثال:
They sat in silence during the shiva for their loved one.
معنی(example):
شیوه زمان غم و اندوه و تفکر در بسیاری از فرهنگهاست.
مثال:
Shiva is a time for mourning and reflection in many cultures.
معنی فارسی کلمه shiva
:
مراسمی برای سوگواری بعد از مرگ که معمولاً برای تسکین خانواده برگزار میشود.