معنی فارسی shlubbiest
B1شلترین، به وضعیت نامرتب و غیررسمی اطلاق میشود که بیشتر از حد معمول است.
Superlative form of shlubby, indicating the sloppiest or most unkempt appearance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در روز تعطیلش، او شلترین لباسهایش را برای استراحت در خانه پوشید.
مثال:
On his day off, he wore his shlubbiest clothes to relax at home.
معنی(example):
او شلترین لباسش را برای یک شب راحت انتخاب کرد.
مثال:
She chose her shlubbiest outfit for a cozy evening in.
معنی فارسی کلمه shlubbiest
:
شلترین، به وضعیت نامرتب و غیررسمی اطلاق میشود که بیشتر از حد معمول است.