معنی فارسی shoeless
A2بدون کفش، به وضعیتی اشاره دارد که در آن کسی یا چیزی کفش ندارد.
Without shoes; not wearing any footwear.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او بدون کفش در خانه راه میرفت.
مثال:
She walked around the house shoeless.
معنی(example):
کودکان بدون کفش در ساحل بازی کردند.
مثال:
The shoeless children played on the beach.
معنی فارسی کلمه shoeless
:
بدون کفش، به وضعیتی اشاره دارد که در آن کسی یا چیزی کفش ندارد.