معنی فارسی shonky
B1شلخته، بیکیفیت یا نامعتبر که معمولاً در توصیف چیزهایی که به درستی کار نمیکنند یا قابل اعتماد نیستند استفاده میشود.
Unreliable, poor quality, or dishonest, often used to describe things that don't work properly or are not trustworthy.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
A dishonest person.
adjective
معنی(adjective):
Of poor or dubious quality, shoddy, unreliable; deviously dishonest, fraudulent.
example
معنی(example):
دلال ماشین یک وسیله نقلیه شلخته به من فروخت.
مثال:
The car dealer sold me a shonky vehicle.
معنی(example):
دیگر به یک شرکت شلخته با پولم اعتماد نخواهم کرد.
مثال:
I won't trust a shonky company with my money again.
معنی فارسی کلمه shonky
:
شلخته، بیکیفیت یا نامعتبر که معمولاً در توصیف چیزهایی که به درستی کار نمیکنند یا قابل اعتماد نیستند استفاده میشود.