معنی فارسی shoot down
B1سقوط کردن، یا هدف قرار دادن و از کار انداختن یک شیء، می‌تواند به معنی رد کردن یک ایده یا شایعه نیز باشد.
To bring down a flying vehicle or to dismiss or disprove an idea or argument.
- verb
verb
معنی(verb):
To cause to fall by shooting.
مثال:
My grandfather shot down several fighter planes in the war.
معنی(verb):
To criticize a (request) to the point of preclusion.
مثال:
Every proposal I made was shot down at once.
example
معنی(example):
خلبان مجبور شد هواپیمای دشمن را ساقط کند.
مثال:
The pilot had to shoot down the enemy aircraft.
معنی(example):
او سعی کرد شایعات درباره خود را رد کند.
مثال:
She tried to shoot down the rumors about her.
معنی فارسی کلمه shoot down
:
سقوط کردن، یا هدف قرار دادن و از کار انداختن یک شیء، می‌تواند به معنی رد کردن یک ایده یا شایعه نیز باشد.
