معنی فارسی shopkeep

B1

فروشنده، شخصی که در یک فروشگاه کار می‌کند و مسئولیت مدیریت فروش و خدمات مشتری را بر عهده دارد.

The owner or manager of a shop, responsible for daily operations and customer service.

example
معنی(example):

فروشنده هر مشتری را با لبخند خوشامد گفت.

مثال:

The shopkeep greeted every customer with a smile.

معنی(example):

به عنوان فروشنده، او مسئول مدیریت موجودی بود.

مثال:

As a shopkeep, he was responsible for managing the inventory.

معنی فارسی کلمه shopkeep

: معنی shopkeep به فارسی

فروشنده، شخصی که در یک فروشگاه کار می‌کند و مسئولیت مدیریت فروش و خدمات مشتری را بر عهده دارد.