معنی فارسی short board
B1تختهای به طول کوتاه که برای موجسواری استفاده میشود و به افزایش چابکی کمک میکند.
A surfboard that is shorter in length, offering greater maneuverability
- NOUN
example
معنی(example):
تخته کوتاه برای چرخشهای سریع در موجسواری مناسب است.
مثال:
A short board is favorable for quick turns in surfing.
معنی(example):
او یک تخته کوتاه را انتخاب کرد تا مهارتهای موجسواری خود را بهبود بخشد.
مثال:
He chose a short board to improve his surfing skills.
معنی فارسی کلمه short board
:
تختهای به طول کوتاه که برای موجسواری استفاده میشود و به افزایش چابکی کمک میکند.