معنی فارسی short boarding
B1سوارکاری کوتاهمدت، فعالیتی است که در آن فرد بهطور سریع و به مدت کوتاهی بر روی تخته سوار میشود.
The act of boarding quickly for a limited duration.
- OTHER
example
معنی(example):
سوارکاری کوتاهمدت نیاز به عکسالعملهای سریع دارد.
مثال:
Short boarding requires quick reflexes.
معنی(example):
بسیاری در تعطیلات تابستانی از سوارکاری کوتاهمدت لذت میبرند.
مثال:
Many enjoy short boarding during summer vacations.
معنی فارسی کلمه short boarding
:
سوارکاری کوتاهمدت، فعالیتی است که در آن فرد بهطور سریع و به مدت کوتاهی بر روی تخته سوار میشود.