معنی فارسی short-lived
B1 /ʃɔɹtˈlaɪvd/کوتاهمدت، به چیزی اشاره دارد که به سرعت پایان مییابد یا دوام زیادی ندارد.
Lasting for a very brief period; not enduring.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Alive or existent for only a short period of time.
example
معنی(example):
این گیاهان کوتاهمدت هستند و تنها یک فصل دوام میآورند.
مثال:
The plants are short-lived and only last a season.
معنی(example):
آنها یک رابطه کوتاه مدت داشتند که به سرعت به پایان رسید.
مثال:
They had a short-lived romance that ended quickly.
معنی فارسی کلمه short-lived
:
کوتاهمدت، به چیزی اشاره دارد که به سرعت پایان مییابد یا دوام زیادی ندارد.