معنی فارسی short-time
B1زمان کوتاه، مدت زمانی که به اندازهی کافی طولانی نیست.
A limited, brief duration.
- NOUN
example
معنی(example):
ما زمان کمی برای اتمام پروژه داریم.
مثال:
We have a short time to finish the project.
معنی(example):
او هر سال به مدت کوتاهی به خانوادهاش سر میزند.
مثال:
She visits her family for a short time each year.
معنی فارسی کلمه short-time
:
زمان کوتاه، مدت زمانی که به اندازهی کافی طولانی نیست.