معنی فارسی shotted
B1شاتد، اصطلاحی برای توصیف وضعیتی که در آن یک شئ شلیک شده است.
Describes something that has been loaded with a shot or projectile.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Loaded with shot
مثال:
shotted guns
معنی(adjective):
Having a shot attached.
مثال:
a shotted suture
example
معنی(example):
توپ‌خانه شات شده و آماده شلیک بود.
مثال:
The cannon was shotted and ready to fire.
معنی(example):
آنها پنجره‌ها را شات کردند تا در برابر طوفان محافظت کنند.
مثال:
They shotted the windows to protect against the storm.
معنی فارسی کلمه shotted
:
شاتد، اصطلاحی برای توصیف وضعیتی که در آن یک شئ شلیک شده است.
