معنی فارسی shoulder-charging

B1

عمل انجام حمله شانه‌ای، فریز حرکتی از این عمل.

The act of performing a shoulder-charge.

example
معنی(example):

او در طول جلسه تمرینی حمله شانه‌ای داشت.

مثال:

She was shoulder-charging during the training session.

معنی(example):

استراتژی شامل حمله شانه‌ای برای افزایش سرعت بود.

مثال:

The strategy involved shoulder-charging to increase speed.

معنی فارسی کلمه shoulder-charging

: معنی shoulder-charging به فارسی

عمل انجام حمله شانه‌ای، فریز حرکتی از این عمل.