معنی فارسی showboating
B2عمل به نمایش گذاشتن مهارتها یا تواناییها به طور اغراقآمیز، به ویژه در موقعیتهای عمومی.
The act of deliberately drawing attention to oneself, often through flashy or ostentatious behavior.
- verb
verb
معنی(verb):
To show off.
example
معنی(example):
به نمایش گذاشتن او در طول اجرا تماشاگران را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
Her showboating during the performance impressed the audience.
معنی(example):
آنها رفتار به نمایش گذاشتن او را در زمین انتقاد کردند.
مثال:
They criticized his showboating behavior on the field.
معنی فارسی کلمه showboating
:
عمل به نمایش گذاشتن مهارتها یا تواناییها به طور اغراقآمیز، به ویژه در موقعیتهای عمومی.