معنی فارسی shrap
B2ترکش، تکههای فلزی یا مواد دیگری که در نتیجه انفجار یک شیء (معمولاً مواد منفجره) به اطراف پرتاب میشود.
Fragments of a bomb or shell that are thrown out when it explodes.
- NOUN
example
معنی(example):
سرباز قطعهای از ترکش را در میدان جنگ پیدا کرد.
مثال:
The soldier found a shrapnel piece on the battlefield.
معنی(example):
ترکشها بعد از انفجار در همه جا پخش شد.
مثال:
Shrap was scattered all around after the explosion.
معنی فارسی کلمه shrap
:
ترکش، تکههای فلزی یا مواد دیگری که در نتیجه انفجار یک شیء (معمولاً مواد منفجره) به اطراف پرتاب میشود.