معنی فارسی shreds
B1پاره، تکه کوچک یا نازک از چیزی است که معمولاً به دلیل پارگی یا بریدن به وجود میآید.
Very small pieces of something that has been torn or shredded.
- noun
noun
معنی(noun):
A long, narrow piece cut or torn off; a strip.
معنی(noun):
In general, a fragment; a piece; a particle; a very small amount.
مثال:
There isn't a shred of evidence to support his claims.
example
معنی(example):
او کاغذ را به تکههای کوچک پاره کرد.
مثال:
She cut the paper into small shreds.
معنی(example):
مدرک در پارههایی یافت شد، که خواندن آن را دشوار کرده بود.
مثال:
The document was found in shreds, making it hard to read.
معنی فارسی کلمه shreds
:
پاره، تکه کوچک یا نازک از چیزی است که معمولاً به دلیل پارگی یا بریدن به وجود میآید.