معنی فارسی shriner

B1

عضو یک سازمان برادرانه که به کمک به دیگران و کارهای خیر علاقه‌مند است.

A member of a fraternal organization known for charitable work.

example
معنی(example):

شخص شریزر در رویدادهای خدمات اجتماعی شرکت می‌کند.

مثال:

A shriner participates in community service events.

معنی(example):

شخص شریزر در طول رژه کلاهی خاص به سر داشت.

مثال:

The shriner wore a special hat during the parade.

معنی فارسی کلمه shriner

: معنی shriner به فارسی

عضو یک سازمان برادرانه که به کمک به دیگران و کارهای خیر علاقه‌مند است.